این داستان : فینگول آپاچی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دوباره شروع کردم جیران می بینم ...ظرف چندروز همه قسمتایی که مونده بود رو دیدم ...خیلی کیف داره همه یه سریال رو هی پشت سر هم بشینی یه جا ببینی...حیف که رسیدم به آخرش و هی باس هفته هفته صب کرد که باقیش بیاد...سریال قشنگیه دوسش دارم...اینجا ازین سیاوش بیشترازسریالای دیگه خوشم اومد...ناصرالدین شاه هم خوبه ...بهرام رادان همیشه خوب بازی میکنه...ازبس بهم گفته قشنگه سریال پوست شیر رو شروع کردم ...هنوز اولشم ... هنوز اولش وسکانسای اول که میخواد بادخترش ملاقات کنه...دنیاهنوزم پرازنرسیدن نیس...تیکه ای که میره بادخترش ملاقات کنه و بعدش توخیابون زیر بارون یهو نمیدونم شرشر چرااشکای من شروع به ریختن کردن...اسمش یادم رفته درسته که همیشه عالی بازی میکنه ولی ...انگار دنیارو سرمن خراب شده جای اون...یهو تحریکم کرد استپ بزنم بعد چندوقت که میخوام بنویسم بیام و بنویسم ...دنیاهنوزم پرازنرسیدن نیست...نظرشماچیه ؟ هس یا نیس ؟!٪٪٪٪راستی همه چی برگشت به روال قبل ...#پ.ن : #هادی_حجازی_فر + نوشته شده در شنبه پنجم آذر ۱۴۰۱ ساعت 15:3 توسط leila  |  این داستان : فینگول آپاچی...ادامه مطلب
ما را در سایت این داستان : فینگول آپاچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khaneye-khali بازدید : 16 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 12:57

ا دوست دارم بیکاربشم و ساعتهافقط بشینم وتماشاشون کنم... رفتارشون درست مثل زن و شوهرهاست... قهرو آشتی هاشون ... عشوه و کرشمه هاشون.. الکی الکی فینگول مظلوم و مهربون تبدیل شد به یه فینگول وحشی و آپاچی... که همش به فکرانجام عملیاته... اگه جینگول نخواددیگه واویلا...یانوکش میزنه یااذیتش میکنه دنبالش میکن این داستان : فینگول آپاچی...ادامه مطلب
ما را در سایت این داستان : فینگول آپاچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khaneye-khali بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 6:06